هدف: یادگیری الکترونیکی بهعنوان راهحلی برای افزایش دسترسی و انعطافپذیری در آموزش عالی، اهمیت فزایندهای دارد. این مطالعه باهدف شناسایی عوامل مؤثر بر سیاستگذاری توسعه یادگیری الکترونیکی در دانشگاهها، مدلی مفهومی با روش داده بنیاد مبتنی بر شرایط دانشگاههای ایران ارائه کرده است تا درک بهتری برای ذینفعان فراهم نماید.
روش ها: این پژوهش کیفی در سال 1401 با رویکرد Corbin & Strauss انجام شد. جامعه موردمطالعه شامل 15 نفر از اساتید و خبرگان دانشگاهی باتجربه در آموزش الکترونیکی بود. انتخاب شرکتکنندگان ابتدا هدفمند و سپس با روش گلوله برفی تکمیل شد. دادههای موردنیاز پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمعآوری شد و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار MAXQDA انجام شد. هدف مطالعه، شناسایی عوامل کلیدی سیاستگذاری و پیامدهای آن مانند بهبود اثربخشی و پایداری آموزش بود.
یافتهها: سیاستگذاری توسعه یادگیری الکترونیکی بهعنوان پدیده محوری شناسایی شد. شرایط علی شامل مزایای آموزش الکترونیکی، عوامل سازمانی، همکاری، محتوا، الزامات تغییر پارادایم و موانع بود. شرایط زمینهای شامل مدیریت دانشگاهی، چالشهای پساکرونا، ارتقای آموزش، منابع مالی، فرهنگسازمانی و توسعه نیروی انسانی تعیین شد. شرایط میانجی شامل برنامهریزی، آموزش بهروز، مشارکت دانشگاهها و انتقادات مؤثر بود. راهبردها نیز مدیریت سیاستگذاری، فرهنگسازی، نوآوری، توسعه حرفهای، ارتقای کیفیت، روابط بین سازمانی و مدیریت مالی را در برمیگرفت.
نتیجهگیری: توسعه یادگیری الکترونیکی در دانشگاهها فرآیندی بوروکراتیک است که نیازمند توجه به ذینفعان و زیرساختهاست. مدل پیشنهادی، جامع و متناسب با شرایط دانشگاهها طراحیشده است و اجرای آن میتواند توسعه یادگیری الکترونیکی را تسهیل کرده و مزایای آن را به ارمغان آورد.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |